ایران هسته ای

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ ایران هسته ای خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

قاتل: خواهرم فاسد بود، او را کشتم!

 

پی گیری سرنخ گم شده در کلاف پیچیده مرگ دختر 19 ساله به روزنه ای رسید که پس از گذشت 10سال، راز یک جنایت هولناک فاش شد.

صبح 19 تیر 84 شهروندان در تماس با نیروهای انتظامی از کشف جسد دختر جوانی در زمین های کشاورزی حاشیه جاده سرخس -مشهد خبر دادند و بدین ترتیب تحقیقات در این باره آغاز شد.جسد مربوط به دختری حدود 19 ساله بود که روسری دور گردنش پیچیده شده و آثار واردآمدن ضرباتی با جسم سخت بر سر وی نمایان بود.

تکه سنگ بزرگ خون آلودی که در نزدیکی جسد قرار داشت حکایت از آن می کرد که عامل یا عاملان جنایت، سر دختر جوان را با سنگ مورد اصابت قرار داده اند. این درحالی بود که هیچ گونه مدارک هویتی و شناسایی از مقتول به دست نیامد و جسد مجهول الهویه پس از انگشت نگاری به پزشکی قانونی منتقل شد.

 به دستور بازپرس، پرونده قتل این دختر درحالی برای رسیدگی به اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی ارسال شد که هیچ گاه فردی گم شدن دختری با این مشخصات را به پلیس گزارش نکرد.حدود 4 ماه از ماجرای کشف جسد مجهول الهویه گذشته بود که بررسی های کارآگاهان با توجه به انگشت نگاری از جسد مشخص کرد دختر 19ساله دارای 2 فقره سابقه روابط نامشروع است بنابراین کارآگاهان به تنها آدرسی که در پرونده زندان مقتول درج شده بود عزیمت کردند اما در اطراف روستای کنه بیست مشهد نیز کسی خانواده ای به نام «ر» را نمی شناخت و بدین ترتیب استعلام از دیگر مراجع قانونی هم برای یافتن آدرس جدیدی از « ز- ر» بی نتیجه ماند و بررسی ها با مکاتبات گوناگون برای پیداکردن سرنخی از محل سکونت مقتول ادامه یافت.

پس از گذشت 10سال از ماجرای کشف جسد دختر جوان، این پرونده جنایی در ناحیه 4 قضایی مشهد مورد رسیدگی قرار گرفت.  قاضی علی موحدی راد (سرپرست مجتمع قضایی) که به عنوان قاضی ویژه قتل عمد مشهد سوابق رسیدگی به پرونده های جنایی زیادی را در کارنامه قضایی خود دارد، دستور داد با توجه به اهمیت ماجرا، این پرونده جنایی مورد بازبینی و رسیدگی دقیق تر قرار گیرد.

این مقام قضایی که در لابه لای اوراق تاریک پرونده به دنبال سرنخی از کلاف پیچیده بود .چرا در طول 10سال گذشته هیچ وقت ماجرای گم شدن وی را به پلیس گزارش نکرده اند؟ ریشه یابی این سوال بیانگر آن بود که احتمالا اعضای خانواده وی در مرگ او دخیل هستند و برای پنهان ماندن قتل، موضوع را پی گیری نمی کنند.

این گونه بود که قلم قاضی میرزایی روی برگه ای سفید در پرونده خطاب به کارآگاهان نوشت «از اداره ... استعلام کنید تا سوابقی از خانواده، بستگان و یا هویتی از فامیل «ر» به دست آید.

همین دستور، رسیدگی به این پرونده جنایی را وارد فاز جدیدی کرد .کارآگاه سلطانیان که با نظارت مستقیم سرهنگ غلامی ثانی ( رئیس اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی) پیگیری این پرونده را به عهده گرفته بود با استعلام از اداره مذکور به چندین آدرس در مناطق مختلف رسید که در نهایت مشخصات افراد ساکن در یکی از آدرس های یاد شده با مقتول مطابقت داشت. بدین ترتیب کارآگاهان با راهنمایی قاضی شعبه 409 دادسرای مشهد و با استفاده از شگردهای خاص پلیسی یکی از برادران مقتول که «م – ر» نام دارد را به محل قرار صوری کشاندند و او را دستگیر کردند.

 این جوان 36 ساله ابتدا عنوان کرد خواهرم «ز- ر» در منطقه تلگرد مشهد ساکن است و با شوهر افغانی خود زندگی می کند!

همین اظهارنظر ظن کارآگاهان درباره دخالت «م» در قتل خواهرش را به یقین تبدیل کرد. متهم دقایقی بعد وقتی فهمید که کارآگاهان از قتل خواهرش اطلاع دارند دیگر نتوانست حقیقت ماجرا را پنهان کند او گفت: خواهرم با افراد متعددی ارتباط داشت و آبروی ما را برده بود او حتی با یکی از همکارانم نیز ارتباط داشت تا این که به پیشنهاد همکار سنگ کارم او را سوار موتورسیکلت کردیم و به سمت مهدی آباد به راه افتادیم. آن جا من روسری را دور گردنش پیچیدم و محکم می کشیدم که در همین حال دوستم  سنگ بزرگی را بر سرش کوبید و خواهرم جان سپرد و بعد هم جسد او را در همان منطقه انداختیم. وقتی مدتی از خواهرم بی خبر ماندیم پدر و مادرم گفتند که خوب بود او گم شد. شاید هم فکر می کردند او به پاکستان رفته است.

بنابراین گزارش تحقیقات با صدور دستور بازداشت موقت متهم از سوی مقام قضایی درحالی ادامه یافت که عصر روز گذشته همدست مورد ادعای متهم نیز دستگیر شد.

[ سه شنبه 20 بهمن 1394برچسب: قاتل ,خواهرم فاسد بود,تجاوز به دختر, ] [ 22:58 ] [ علیرضا ]
[ ]

اغفال و تجاوز به دختر دانشجوی جنوبی در مشهد

 

یک دختر دانشجوی کارشناسی ارشد در کلانتری الهیه مشهد، اتفاق تلخی را که برایش افتاده است،تشریح کرد.

 
دختر جوان در حالی که اشک می ریخت و دستانش از شدت عصبانیت به لرزه افتاده بود درباره چگونگی ماجرا به کارشناس اجتماعی کلانتری الهیه مشهد گفت: اواخر شهریور بود که نتایج کنکور کارشناسی ارشد اعلام شد. آن روز وقتی نامم را در ردیف پذیرفته شدگان دیدم از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم دوست داشتم با تمام وجودم فریاد بزنم چرا که در رشته مورد علاقه ام، آن هم در یکی از دانشگاه های معتبر مشهد قبول شده بودم.
 
وقتی مادرم را در آغوش کشیدم احساس کردم توانسته ام اندکی از زحمات شبانه روزی او را جبران کنم اشک شوق در چشمانش حلقه زده بود که پدرم را در جریان قبولی من گذاشت. پدرم که کارگری زحمت کش است با دستان پینه بسته اش برایم دعا کرد و بدین ترتیب چند روز بعد عازم مشهد شدم و در ترم اول دانشگاه ثبت نام کردم.
 
هنوز یک هفته بیشتر از حضورم در مشهد نگذشته بود که روزی هنگام رفتن به دانشگاه با پسر جوانی آشنا شدم. ابراز علاقه «قاسم» به من موجب شد تا دوستی خیابانی من و او ادامه یابد. «قاسم» در همه تماس هایش وانمود می کرد که قصد دارد با من ازدواج کند اما منتظر فراهم شدن شرایطی برای خواستگاری بود چرا که من اهل یکی از شهرهای جنوبی کشور بودم و خانواده ام نیز در جنوب کشور ساکن هستند.
 
هنوز 3 ماه از این آشنایی نگذشته بود که «قاسم» پیشنهاد کرد برای صحبت درباره آینده و فراهم کردن شرایط خواستگاری به منزل یکی از دوستان متأهلش در منطقه جاده قدیم قوچان بروم من هم که هیچ گاه به نقشه شوم او فکر نمی کردم بلافاصله پیشنهادش را پذیرفتم. «قاسم» گفت: یکی از دوستانش با خودرو دنبالم می آید تا مرا به خانه دوستش برساند.اما وقتی به آن خانه لعنتی رسیدم اثری از قاسم نبود او حتی تلفنش را هم خاموش کرده بود و من نمی توانستم با او تماس بگیرم. وقتی شیشه مشروبات الکلی را در دست راننده خودرو دیدم پی به نیت شوم او بردم و فهمیدم که «قاسم» با طرح یک نقشه کثیف مرا در دام جوان شیطان صفت گرفتار کرده است .
 
خواستم فرار کنم اما او با تهدید به مرگ مقابلم ایستاد و... این گونه بود که همه هستی ام را از دست دادم و تازه متوجه شدم آن فرد شیطان صفت از اعمال کثیف خود فیلم نیز تهیه کرده است. در حالی که به روزگار سیاه خودم می گریستم او مرا سوار خودرو کرد تا به محل سکونتم برساند.
 
آن فرد در بین راه تهدیدم می کرد که سکوت کنم اما وقتی به اطراف میدان نمایشگاه بین المللی رسیدیم ناگهان با دیدن خودروی گشت پلیس روزنه امیدی پیدا کردم و در یک لحظه خودم را از خودرو پایین انداختم. مأموران نیز بلافاصله راننده را دستگیر و فیلم کثیف را نیز کشف کردند.

[ ]

قتل دختر فریب‌ خورده پس از تجاوز

 

دو فروشنده مواد مخدر، که دختری نوجوان را اغفال کرده و پس از تعرض به قتل رسانده بودند، به مرگ محکوم شدند.

 

 دو فروشنده مواد مخدر، که دختری نوجوان را اغفال کرده و پس از تعرض به قتل رسانده بودند، به مرگ محکوم شدند. 

رسیدگی به این پرونده از زمانی آغاز شد که خانواده دختری ١٦ساله به نام پروانه به پلیس آگاهی استان فارس مراجعه کردند و گفتند فرزندشان گم ‌شده است. آنها توضیح دادند پروانه روز حادثه برای تفریح همراه دوستانش از خانه خارج شد اما پس از آن دیگر خبری از او نشد و نمی‌دانند چه اتفاقی برای پروانه رخ داده است.

کارآگاهان ابتدا به تحقیق از دوستان دختر نوجوان پرداختند اما آنها اطلاعی از سرنوشت پروانه نداشتند و گفتند روز حادثه اصلا او را ندیدند. به‌این‌ترتیب با توجه به سن این دختر، فرضیه فرار از خانه مطرح شد اما پرس‌وجو از اعضای خانواده و تحقیقات ویژه، پلیس را به این نتیجه رساند که این دختر انگیزه و دلیلی برای ترک منزل نداشت. فرضیه بعدی آدم‌ربایی بود اما با گذشت زمان این احتمال نیز کم‌رنگ شد زیرا هیچ‌کس با خانواده دختر تماس نگرفت و خواسته‌ای را مطرح نکرد. به این ترتیب پرونده به حالت راکد باقی ماند تا اینکه دو ماه بعد فردی ناشناس با پلیس تماس گرفت و گفت جسد دختری را در منطقه‌ای خارج از شهر کنار یک دریاچه دیده است.

مأموران بعد از دریافت این خبر به محل حادثه رفتند و جنازه دختری نوجوان را مشاهده و به پزشکی قانونی منتقل کردند. مشخصات ظاهری مقتول شباهت زیادی به پروانه داشت، به همین دلیل والدین او فراخوانده شدند. آنها بعد از رؤیت پیکر متوفی تأیید کردند جنازه متعلق به دخترشان است. پس از افشای سرنوشت دختر نوجوان تحقیقات وارد مرحله‌ای تازه شد.

متخصصان پزشکی قانونی آزمایش‌های لازم را انجام دادند و اعلام کردند این دختر پیش از مرگ موردتعرض قرار گرفته و سپس قاتل یا قاتلان ٣٠ ضربه چاقو به او وارد کرده‌اند که همین امر باعث قطع شریان‌های حیاتی و خونریزی شدید شده است.

 تجسس‌های ویژه پلیس به شناسایی دو مظنون منجر شد و آنها بازداشت شدند. یکی از متهمان به نام امیر در بازجویی‌ها به ارتکاب قتل اعتراف کرد و گفت: «مدتی قبل با پروانه آشنا شدم و روابطم را با او شروع کردم. در این مدت توانستم با ادعای عشق و علاقه به پروانه او را فریب بدهم. چون در کار توزیع مواد مخدر هستم، از این دختر برای جابه‌جایی مواد سوءاستفاده می‌کردم تا اینکه او بعد از مدتی روابطش را با من قطع کرد. من و دوستانم از این می‌ترسیدیم که ما را به پلیس معرفی کند، به همین دلیل دنبال او می‌گشتم تا این مشکل را حل کنم. روز حادثه همراه دو دوستم بودم که پروانه را به‌طور اتفاقی دیدم. ما او را تعقیب کردیم و سپس وی را به محلی خلوت کشاندیم، در آنجا به او تعرض کردیم و دختر نوجوان را به قتل رساندیم».

دومین متهم نیز در بازجویی‌ها همین اعترافات را تکرار کرد و پلیس در ادامه به تحقیق برای دستگیری سومین متهم پرداخت اما ردی از او به دست نیامد، به همین دلیل دو متهم دستگیرشده در دادگاه کیفری استان فارس محاکمه شدند. قضات امیر را به اتهام قتل به قصاص و دوست او را به اتهام تجاوز به اعدام محکوم کرد. همچنین هر یک از متهمان به جرم آدم‌ربایی به ١٥سال زندان محکوم شدند.

[ شنبه 31 مرداد 1394برچسب:قتل دختر فریب‌ خورده پس از تجاوز,تجاوز به دختر, ] [ 21:14 ] [ علیرضا ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 110 صفحه بعد